چرک نویس مجازی من

احوالات یک آدمیزاد

چرک نویس مجازی من

احوالات یک آدمیزاد

مشخصات بلاگ

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

فهمیدن سطوح مختلفی دارد

زیاد به اینکه سطح فهم آدم‌ها چی است کار ندارم

مهم این است (از نظر من) که با بیشتر فهمیدن به آدم بد می‌گذرد

آدمی که آگاهی‌ اش بیشتر باشد به همان نسبت، خواه ناخواه غمش، نمی‌دونم غم واژه‌ی درستی هست یا نه!؟، بیشتر می‌شود

 

اما خب نفهمی در اکثر موارد از فهمیدن بدتر است

اکثر موارد نه همه!

اما آن هم مثل فهمیدن سطوحی دارد؛ منظورم نفهمیدن است

نفهمیدن هم سطوحی دارد

کسی که بنا به ظرفیت نمی‌فهمد از همه خوشبخت تر است

ظرفیت فهمیدن ندارد؛ حرجی هم بر او نیست

مصداق حرفم، که اصلا این همه آسمان ریسمان بافتم که به این برسم

بچه‌ها هستند

دلم امروز هوس نفهمیدن بچه‌گانه کرد

چقدر خوشند

الکی خوش نه ها!

خوش

دلم واقعا هوس نفهمیدن کرده

 

(احیانا سو برداشت نشه که من خیلی میفهمم!)

(دیوانه ها هم نفهمیدنشان مثل بچه هاست، به ظرفیت مربوط می شود، شکر خدا هنوز به مرحله ای نرسیدم که هوس نفهمیدن دیوانه وار کنم!)

  • میم شین

نمی‌دانم چه مرگم است

به جای تکمیل یک کار مهم

دایم دارم سایت‌های خبری را زیر و زبر می‌کنم

دنبال یک چیزی می‌گردم که بخوانم تا کار مهم‌ام را فراموش کنم

مغزم برای فرار از کار دنبال چرت و پرت‌های سایت‌های خبری می‌گردد

فعلا که زورم به مغزم نرسیده

با این روال بخواهم بروم جلو

بعدا بدجوری می‌افتم توی دردسر

  • میم شین

احوال‌‌ام را که خواسته باشی........ بدم

یا اگه کمی از بار منفی‌اش کم کنم ...... خوب نیستم

با دلم حرف می‌زدم......... درباره‌ی تو......... حرف تو که بشه، بهتر میشم

می‌گفت چه انتظاری داری!......... مگه نشنیدی که پاکان برای پاکان ......... سنت خداست دیگه

خب این هم از دل ما

ما را به صفتی متصف کرد که اجانب نمی‌کنند

خب اگه تعارف نکنم و روراست باشم......... پر بی‌راه هم نمی‌گفت دل بی‌چاره

در مقایسه با تو خب من پاک حساب نمی‌شم!

اصلا بذار همین یک ذره تعارف باقی‌مانده را هم بی‌خیال بشم

کی دوست نداره پاک باشه......... اما خب......... نفسه دیگه، سرکشی می‌کنه

باب توبه را برای امثال من باز گذاشتن دیگه

نمی‌خواد یاد آوری کنی که صد(ها) بار هم شکستمش

خودم بهتر می‌دونم......... دعا کن این یکی دوامش بیشتر از قبلیا باشه

راستی یادت هست که قسم‌ات دادم

به حسین

به حق حسین

فراموشت نشه ما را دعا کنی

  • میم شین

هربار که می‌خوانم آنچه نوشتی

آنچه انجام دادی

آنچه به آن معتقد بودی

بیشتر خودم را سزاوار سرزنش می‌دانم

که چرا اینقدر کم برای داشتنت تلاش کردم

بگذار رودربایستی نکنم

چرا اصلا برای داشتنت تلاش نکردم؟

حیف شد

می‌گوید کمی که بگذرد برایت عادی می‌شود

نمی‌داند که شب قبل از خواب

و صبح بعد از بیدار شدن

تو

تنها مالک ذهنم هستی

می‌گوید غصه خوردن که دردی دوا نمی‌کند

نمی‌داند که با این درد است که من خوشم

اگر این درد هم نباشد که ...

  • میم شین

زمان

عقربه‌های بی‌رحم ساعت

 

کدام جنایتکاری ساعت را گرد ساخت؟

چرا فکر کرد که زمان چیزی شبیه دایره است؟!

زمان دایم رو به جلوست

هیچ وقت تکرار نمی‌شود

 

ساعت نه امروز

ساعت نه فردا

ساعت نه

ساعت نه فقط یک‌بار اتفاق افتاد

هر روز رخ نمی‌دهد

 

باید ساعت را طور دیگری ساخت

مثلا خطی

باید هر بار که به ساعت نگاه می‌شود 

گذشت زمان درک شود

عینی شود

 

چیزی مثل ساعت شنی

ایده‌ای نابی بوده است

تا آنچه از دست می‌رود را بتوان لمس کرد

 

(ایده‌ی این نوشته را از فیس‌بوک کسی خواندم اگر دوباره پیدایش کنم آدرسش را می‌نویسم: ایده از من نیست اما نوشته از من است!)

  • میم شین