دانی که چیست دولت؟! دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسرویی گزیدن
نرفتم سر کار
تا ۱۱ خوابیدم
به بهانه سرماخوردگی
اما واقعیتش اینه که چیز خیلی عزیرتری از سلامتی رو از دست دادم
نمیدونم چرا وقتی چیزی از دست میره اینقدر عزیز میشه
دایم جلو چشمم رژه میره
تصویرش تازهتر و رنگیتر میشه!
لامذهب دلم آروم نمیشه
میگن مشغولیت و کار آرامش بخشه، میگن گریه سبککنندس
من که نه آروم شدم، نه سبک
خدا عاقبت مارو بخیر کنه
صبر میکنم
۲ سال کم نیست! نمیدونم شاید فقط یه رویای شیرین بود. اما رویایی که تو تمام وجودم رسوخ کرد.
فراموش کردن از یه طرف و باور کردن از طرفه دیگه. سخته، خیلی سخت
اما از صبر که سختتر نیست
و البته چارهای جز صبر هم ندارم
پس صبر میکنم
چقدر مفت از دستش دادم :(
خودم مقصرشم و کلی آدم دیگه
خدایا راضیم! به شرطی که مثلشو یا بهترشو بهم بدی
رفتیم یک سه روزی مسافرت. با یکی از دوستان قریب
ابیانه و نیاسر و آبگرم محلات
جای شما خالی؛ خوش گذشت.
از این میان آبگرم بیشتر چسبید. انصافا! البته اگه خواستید برید یادتون باشه نباس بیش از ۲۰ دقیقه تو آب باشید ممکنه دچار سوختگی بشید. حالا درسته پول ۱ ساعت رو از آدم میگیرن اما چون پول دادی که نباید خودتو بسوزونی :)
نیاسر خوب بود. فقط آبشاره دیگه. اما خوب آب و سرسبزی داره. بین مسافرت تهران اصفهان مکان خوبی واسه اطراق و رفع خستگی. یه ۳۰ کیلومتری از آزاد راه فاصله داره.
ابیانه هم که جای خود داره. بیشتر خانوادگی رفتنش صفا داره. پر توریست و پیرزنه! پمپ بنزینم نداره حواستون باشه نرید بمونید اونجا که بنزین لیتری هزار و پونصد میندازن بهتون. اگه ماسوله رفته باشید مثه ماسولهاس. آدم شاخ درمیاره وسط اون برهوت بی آب و علف اون همه آب و دار و درخت از کجا پیداشون میشه. فک کنم یه شب خوابیدن اونجا ارزش داشته باشه. البته اگه بشه یه جای تر تمیز از این محلیها گرفت.
آها تا یادم نرفته! بین راه ابیانه و محلات؛ نزدیک دلیجان، یه غار هس به اسم چال نخجیر، غار آهکیه. اون طولی که میشد رفت ۱.۲ کیلومتر بود. راهنما میگفت که ۶۰ متر پایین غار دریاچهای هس دو سه برابر غار علی صدر! اما با اینکه قایق هم بردن هنوز امکان بازدید عموم نیس. طول غار معلوم نیس اما بیشترین طولی که شناسایی شده گویا ۱۲ کیلومتره. دیدنیه، اما خب ۵ تومن ورودیاش هم یکم زیاده :)
هر چند نوشتن بذات خودش آرامش بخشه، اما داشتن مخاطب و بازخوردش هم خیلی لذت بخشه. اولین پستی که گذاشتم خیلی مزه داد چون بلافاصله مخاطب پیدا کرد و بازخورد هم داشت.
خیلی عجیبه! اما پیدا کردن مخاطب تو این فضای بینهایت کار خیلی سختی بنظر میرسه. از این جهت میگم عجیب که وقتی توی یه مکان شلوغ صحبت میکنیم احتمال اینکه کسی صدای آدمو بشنوه طبیعتا بیشتر میشه. البته این طرف قضیه رو هم باید دید؛ شاید صدای من به اندازهای که باید رسا نیست!
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقاش
میگویم و بعد از مـــن گـــویــــند به دورانها
این سعدی بی وجدان از کجا میدونسته که بعد از او گویند به دورانها؟!