روزنوشت
احوالام را که خواسته باشی........ بدم
یا اگه کمی از بار منفیاش کم کنم ...... خوب نیستم
با دلم حرف میزدم......... دربارهی تو......... حرف تو که بشه، بهتر میشم
میگفت چه انتظاری داری!......... مگه نشنیدی که پاکان برای پاکان ......... سنت خداست دیگه
خب این هم از دل ما
ما را به صفتی متصف کرد که اجانب نمیکنند
خب اگه تعارف نکنم و روراست باشم......... پر بیراه هم نمیگفت دل بیچاره
در مقایسه با تو خب من پاک حساب نمیشم!
اصلا بذار همین یک ذره تعارف باقیمانده را هم بیخیال بشم
کی دوست نداره پاک باشه......... اما خب......... نفسه دیگه، سرکشی میکنه
باب توبه را برای امثال من باز گذاشتن دیگه
نمیخواد یاد آوری کنی که صد(ها) بار هم شکستمش
خودم بهتر میدونم......... دعا کن این یکی دوامش بیشتر از قبلیا باشه
راستی یادت هست که قسمات دادم
به حسین
به حق حسین
فراموشت نشه ما را دعا کنی
- ۹۳/۰۸/۰۶